کتاب جامعه مسلمانان تفلیس (1917-1801)
مولف: دکتر نانی گلوانی
ویراستار: پروفسور کیورگی لوبژانیدزه
فهرست مطالب:
- فصل 1. سیاست مذهبی امپراتوری روسیه در ماوراء قفقاز و امت اسلامی تفلیس (1917-1801)
- تشکیل حکومت های روحانی شیعه و سنی ماوراء قفقاز
- مرامنامه های سال 1872 درباره حکومت روحانیون مسلمان شیعه و سنی ماوراء قفقاز
- روحانیون مسلمان ماوراء قفقاز «مفتی و شیخ الاسلام»
- موضوع اصلاح حکومت های روحانی مسلمانان ماوراء قفقاز و سیاست تزاریسم در مورد مسلمانان در سال های 1917-1837م.
- فصل 2. جامعه اسلامی تفلیس (1917-1801)
- جمعیت مسلمان تفلیس
- جامعه ایرانی تفلیس
- جامعه آذربایجانی تفلیس
- ارتباط متقابل اصطلاحات / "آذربایجان"، "آذربایجانی"، "تاتار"، "ترک آذربایجانی".../
- مطبوعات آذربایجانی در تفلیس /1917-1832/
- مناقشه ارمنی-آذری در تفلیس در سال 1905
- انقلاب سال های 1907-1905 و جامعه آذربایجانی تفلیس
- مساجد تفلیس: بازنمایی تاریخ
- فتوحات حکومت عرب و گسترش اسلام در گرجستان
- مساجد تفلیس در منابع گرجی و خارجی
- مسجد شیعیان تفلیس
- مسجد اهل سنت تفلیس
- گورخانه (گورستان مسلمانان)
- اعیاد اسلامی و امت اسلامی تفلیس
- تقویم هجری
- عید قربان
- عید فطر
- عید ولادت حضرت رسول اکرم(ص)
- عاشورا
- نوروز
- فصل 3. موسسات آموزشی اسلامی تفلیس
- سیاست آموزشی امپراتوری روسیه و امت اسلامی تفلیس /1918-1801/
- مدارس شیعه و سنی تفلیس
- حوزه علمیه تشیع تفلیس
- مدرسه خیریه سنی تفلیس
- بخش آذربایجانی آموزشگاه تربیت مدرس ماوراء قفقاز ( شهر گوری) (1918-1879)
- مدرسه فارسی تفلیس - "اتفاق ایرانیان"
- آموزش زنان و امت اسلامی تفلیس
- نتیجه گیری
پیشگفتار
توسعه طلبی امپراتوری روسیه به "جهان مسلمانان" از اواسط قرن 16 م.آغاز شد و تا پایان قرن 19م. ادامه یافت. در نتیجه این فرآیندها، میلیون ها مسلمان از مناطق ولگا، کریمه، سیبری، قفقاز و آسیای مرکزی وارد امپراتوری شدند. سیاست مذهبی امپراتوری روسیه به عاملی تبدیل شد که ادغام مسلمانان در سیستم حقوقی و اداری "تمام روسی" را تسهیل کرد.
برای تقریباً 100 سال (1783-1878)، منطقه قفقاز در حال ادغام با امپراتوری روسیه بود: در 24 ژوئیه 1783، در گئورگیفسک (قفقاز شمالی)، عهدنامه بین امپراتوری روسیه و پادشاهی کارتیل-کاخت (پادشاهی شرق گرجستان) - "پیمان دوستانه" بین روسیه و پادشاهی متحد کارتیل-کاخت امضا شد. بر اساس این عهدنامه، روسیه خودمختاری پادشاهی کارتیل-کاخت را به رسمیت شناخت و متعهد شد که در مبارزه با دشمنان کمک کند. شاه کارتیل-کاخت، از طرف خود، برتری امپراتور روسیه را به رسمیت شناخت وبه او عهد وفاداری کرد. در 18 ژانویه 1801، بیاننامه امپراتور روسیه پل یکم (1801-1796) در مورد الحاق پادشاهی کارتیل-کاخت به امپراتوری روسیه صادر شد و در 12 سپتامبر 1801، فرمان الکساندر یکم (1825- 1801) "در مورد مدیریت گرجستان" (در قلمرو پادشاهی کارتیل-کاخت سابق، یک واحد اداری از امپراتوری روسیه - فرمانداری گرجستان تشکیل شد) ، که بعدها با اسناد دیگری تکمیل شد (اصلاحات سال های 1801 ، 1805، 1811 و 1840) . در سال 1811، امپراتوری روسیه، خودمختاری کلیسای گرجستان را لغو کرد و کلیسای گرجستان را با حق محدود شده ، تابع شورای عالی کلیسای روسیه کرد. در نتیجه جنگ ایران و روسیه (1804-1811) طبق عهدنامه گلستان (1813) حاکمیت بر بخشهایی زیر به روسیه واگذار می شد: داغستان، پادشاهی کارتیل-کاخت، ولایت سامگرلو، ولایت گوریا، پادشاهی ایمرتی، ولایت آبخازیا و بخش بزرگی از آذربایجان . پیروزی در جنگ ایران و روسیه (1826-1828) و جنگ روسیه و عثمانی (1829-1828) به موجب عهدنامه ترکمانچای و پیمان آدریانوپل، روسیه تسلط خود را در ماوراء قفقاز، شمال غربی قفقاز و سواحل شرقی دریای سیاه مشروعیت بخشید. در 21 مارس 1828، در نتیجه الحاق خانات ایروان و نخجوان، ناحیه ارمنستان با مرکزیت شهر ایروان ایجاد شد (در سال 1840، بر پایه فرمانداری گرجستان، ولایت ایمرتی و ناحیه ارمنستان، فرمانداری گرجستان-امِرِتی ایجاد شد). در سال 1833، سوانِتی تابع روسیه شد، اما در سال 1858 دولت روسیه ولایت سوانتی را لغو کرد و آن را در فرمانداری کوتایسی قرار داد. در ماوراء قفقاز فتح شده، روسیه چندین بار تقسیمات کشوری را تغییر داد. جنگ قفقاز (1864-1817) با فتح قفقاز شمالی تواسط روسیه پایان یافت. با این حال، حتی پس از پایان جنگ، درگیری هایی در مقیاس و ماهیت مختلف به طور دوره ای در مناطق جنوبی امپراتوری ادامه یافت. پس از جنگ روسیه و عثمانی سال های 1877-1878، بر اساس پیمان برلین، آجارا به نام ناحیه باتومی به امپراتوری روسیه واگذار شد.
قلمرو قفقاز رسماً "منطقه قفقاز" نامیده می شد و مرکز آن بتیلیسی/تفلیس بود. منطقه قفقاز به قفقاز شمالی که شامل فرمانداری استاوروپل، ناحیه های کوبان و توِر و قفقاز جنوبی، منطقه ای در جنوب رشته کوه قفقاز تقسیم می شد که قفقاز جنوبی در زمان های مختلف شامل فرمانداری های تفلیس، باکو، الیزابتپول (گنجا)، کوتایسی و ایروان و ناحیه های قارس، داغستان و زکاتالا بود. فرمانداری های تفلیس و کوتایسی، ناحیه سوخومی (ولایت تاریخی آبخازیا) و ناحیه باتومی در قلمرو گرجستان امروزی قرار داشتند. در پایان قرن بیستم، نواحی سوخومی و باتومی تابع فرماندار کوتایسی و ناحیه زکاتالا تابع فرماندار تفلیس بود، اگرچه هر دو ناحیه واحدهای اداری - سرزمینی جداگانه در نظر گرفته می شدند. فرمانداری تفلیس شامل بخش های تفلیس، گوری، بورچالو، سیغناقی، تلاوی، تیانتی، دوشتی، آخالتسیخه و آخالکلکی بود.
در روند "ادغام" گرجستان با روسیه، دولت جایگاه مهمی را به سیستم مدیریتی اختصاص می داد. قوانینی که بر اساس قانون 1801 در گرجستان معرفی شد و به مدت 40 سال تقریباً بدون تغییر عمل کرد، به نظر محافل رسمی، دیگر پاسخگوی الزامات افزایش یافته نبود. پس از جنگ های ایران و روسیه (1826-1828) و روسیه و عثمانی (1828-1829) صحبت در مورد کاستی های این قوانین آغاز شد. امپراتور نیکلای یکم (1825-1855) کمیسیونی را به سرپرستی سناتورها کوتایس اف و مِچنیک،اف برای بررسی دقیق وضعیت در منطقه به ماوراء قفقاز فرستاد. در سالهای 1829-1831، آنها در ماوراء قفقاز، از جمله در استانهای مسلمان نشین، بررسی هایی انجام دادند و بی قانونی بسیاری را در سیستم مالی و مالیاتی آشکار کردند. بازرسان دخالت عنصر محلی در فعالیت های حاکمیتی و فعالیت های مرتبط با اصلاحات را نقص اصلی سیستم حاکمیتی در گرجستان در آن زمان می دانستند. به نظر سناتورهای مِچنیکاف و کوتایساف و همچنین فرمانده کل سپاه جداگانه قفقاز ایوان پاسکویچ ، اخراج این عناصر محلی و معرفی حکومت تمام روسی ضروری بود. پاسکویچ در گزارش خود مورخ 24 آوریل 1830 بر "مشکلات اصلی" در سیستم حکومت مدنی گرجستان و استانهای ماوراء قفقاز تأکید کرد: "موسسات موقت؛ آمیزه ای عجیب از مدل حکومت داری روسیه با گرجی و اسلامی؛ ناهمگونی اشکال حکومتی، مالیاتی و نظام مالی. از این رو، علاوه بر سردرگمی و ناراحتی، آسیب به همان اندازه مهم دیگر این است، که مردم به استحکام دولت ما شک می کنند...". به نظر وی، برای رهایی از این وضعیت، معرفی یک سیستم حکومتی تمام روسیه لازم بود. طرح پاسکویچ ایجاد موسسات اداری فرمانداری و ناحیه ای را بر اساس الگوی روسی فراهم کرد. او مهمترین مزیت "چنین یگانگی" را نزدیکی بیشتر جمعیت ولایتهای ماوراء قفقاز به یکدیگر می دانست. آنها تحت حمایت قوانین یکسان قرار می گرفتند، از مزایای مشابهی برخوردار می شوند و کمتر از بیگانه می شوند...".
در 11 ژوئیه 1833، کمیته سازماندهی منطقه ماوراء قفقاز برای تدوین مقررات حکومت مدنی در ماوراء قفقاز تأسیس شد. به ابتکار سناتور پ. گان (عضو شورای ایالتی و وزارت امور داخلی) در سال 1840م. "موسسه مدیریت منطقه ماوراء قفقاز" تصویب شد که بر اساس آن اداره اصلی منطقه ماوراء قفقاز ایجاد شد. حکومت مدنی که او در ماوراء قفقاز معرفی کرد ویژگی های قومی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی محلی را در نظر نمی گرفت. در نتیجه، حکومت با "مشکلات جدید و نه کاملاً واضع" برخورد شد. در سال 1842، شکل خاصی از حکومت مدنی و نظامی تأسیس شد - کمیته امور ماوراء قفقاز، که در 3 فوریه 1845 به کمیته قفقاز (بالاترین نهاد قانونگذاری و اداری در امور قفقاز) نامگذاری شد.
بالاترین مقامات اداری و نظامی روسیه در قفقاز و فرمانده کل سپاه قفقاز به شرح ذیل بودند: ابتدا "حاکم ارشد" (1801-1844) و سپس - "نایب السلطنه" (1882-1844، 1917-1905) و در سال های 1882-1905 - حاکم ارشد بخش غیر نظامی قفقاز.
گنجاندن اتباع مسلمان قفقاز در فضای اجتماعی-فرهنگی و سیاسی امپراتوری روسیه بر اساس سیستم عمومی کنترل دولتی بر "ادیان بیگانه" با اشکال اداری و ساختاری که قبلاً در مناطق مسلمان نشین ولگا، سیبری و کریمه آزمایش شده بود، صورت گرفت. با این حال، از همان ابتدا برای مقامات روسی در ماوراء قفقاز روشن شد که یگانگی سازی بر اساس الگوی امپراتوری خطرناک و کمتر مؤثر خواهد بود. در مورد نحوه گنجاندن ماوراء قفقاز در نظام امپراتوری نظرات مختلفی وجود داشت. دین دولتی روسیه مسیحیت ارتدکس بود و این شرایط در سیاست آن نسبت به مردمان دیگر ادیان منعکس شد. امپراتوری روسیه امیدوار بود اسلام را کنترل و در نهایت تضعیف کند و مسیحیت ارتدوکس را جایگزین آن کند. ژنرال پاسکویچ اهداف روسیه را اینگونه خلاصه کرد: "اهداف عالی و مبارک خود را فراموش نکنیم تا ساکنان به نور ایمان مسیحی ارتدوکس آراسته شوند... و من در اینجا مشکل جدی نمی بینم." به قول پاسکویچ، مسلمانان ماوراء قفقاز فاقد "تعصب وحشی" بودند که ترکهای قسطنطنیه را متمایز میکرد. "منطقه قفقاز را به عنوان یک پادشاهی جداگانه مورد بحث قرار ندهید. من می خواهم با تمام اقدامات ممکن آن را با روسیه ادغام کنم" - اینگونه است که امپراتور نیکلای یکم اهداف سیاست امپراتوری را که به برنامه سیاسی رومانوف ها تبدیل شد، تعریف کرد.
***
در این اثر، برای اولین بار در تاریخ نگاری گرجستان، جنبه های مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی جامعه مسلمانان تفلیس در سال های 1801-1917 به صورت تک نگاری بررسی و تحلیل می شود:
آ) سیاست دینی روسیه و تشکیل و فعالیتهای حکومتهای روحانی مسلمان ماوراء قفقاز (شعیه و سنی) در تفلیس. توجه ویژه ای به رابطه دولت روسیه با مهمترین بخش جامعه مسلمانان منطقه - روحانیون - پرداخته شده و مشکلات قابل توجهی در روند این روابط شناسایی می شود.
ب) جامعه مسلمانان تفلیس / ویژگی های اجتماعی-فرهنگی و دینی؛ داده های آماری جمعیت مسلمان؛ امت فارسی، امت آذربایجانی: رابطه متقابل اصطلاحات ("آذربایجان"، "آذربایجانی"، "تاتار"، "ترک های آذربایجانی")، مطبوعات آذربایجانی در تفلیس (1832-1917)، درگیری ارمنی-آذربایجانی 1905، انقلاب روسیه 1905- 1907 و امت آذربایجانی; مساجد تفلیس: بازنمایی تاریخ; گورخانه: قبرستان مسلمین; اعیاد اسلامی و جامعه مسلمانان تفلیس.
ج) مدارس مسلمانان تفلیس: سیاست آموزشی امپراتوری روسیه و جامعه مسلمانان تفلیس؛ مدارس شیعه و سنی؛ حوزه علمیه تشیع؛ مدرسه خیریه اهل سنت; بخش آذربایجانی از آموزشگاه تربیت مدرس گوری به عنوان مرکز اصلی تربیت معلمان؛ مدرسه فارسی؛ آموزش زنان مسلمان و آموزشگاه های اصلی( برنامه های درسی، مواد آموزشی و غیره).
بررسی همه جانبه این موضوعات امکان تحلیل بسیاری از جنبه های تاریخ جامعه مسلمانان تفلیس را فراهم کرد. این کار عمدتاً بر اساس مواد آرشیوی (بیش از 200 سند) است که بیشتر آنها برای اولین بار وارد گردش علمی می شوند.
نظر شما